پرسش :

موانع ازدواج جوانان ور راه حل‌های آن چیست؟


پاسخ :
پاسخ از حضرت آیت اللّه العظمی مکارم شیرازی (دامت برکاته):
هر جوانى طبعاً به ازدواج و تشکیل خانواده علاقه دارد و غریزه جنسى، او را در اقدام به آن دعوت مى کند، و باید هر چه زودتر خواسته طبیعت را اجابت کند و کانون خانواده را برقرار سازد. ولى در خارج چنین نیست و اغلب ازدواج ها از سنین طبیعى و مطلوب به سنین بالاتر به تأخیر مى افتد. آنچه باعث این تأخیر مى شود بعضى از مشکلات و موانع واقعى یا خیالى است که در این راه وجود دارند که به بعضى از آنها اشاره مى کنیم:
قبلاً باید یادآور شد که ازدواج امر ساده و نیازى طبیعى است که زن و مرد به یک دیگر دارند. دو رکن اصلى ازدواج زن و مرد هستند که در خطبه عقد، پیمان زندگى مشترک مى بندند، که در اداره زندگى تشریک مساعى نمایند و تا پایان عمر به هم وفادار باشند. مرد به مقدار امکاناتش چیزى یا مبلغى را به عنوان «صداق» و نشانه صداقت تقدیم همسرش مى نماید که مهر و صداق نامیده مى شود. اصل ازدواج همین امر ساده و بى تشریفات است، و قاعدتاً باید مانند سایر نیازهاى طبیعى بدون تکلف انجام بگیرد. ولى متأسفانه این حقیقت ساده از مسیر سهل و بى آلایش خود خارج شده و به یک سرى آداب و رسوم و تجملات و توقعات زاید و غیر ضرورى و دست و پاگیر مبتلا گشته است، مانند مراسم سنگین عقد و عروسى، مهریه هاى سنگین، جهاز مفصل، فرش و ظرف و اسباب زندگى، توقع منزل جدا و مستقل. این قیود زاید و دست و پاگیر به صورت جزء لاینفک ازدواج درآمده و آن را امرى غیرطبیعى و دشوار ساخته است. ریشه اکثر موانع، همین قید و بندهاى غیرضرورى است که تا پاره نشوند مشکلات و موانع ازدواج برطرف نخواهد شد. اکنون به تعدادى از این مشکلات اشاره مى کنیم:

1. فقر و تهى دستى:
هر جوانى طبعاً میل دارد که ازدواج کند و زندگى خود را سامان دهد و غریزه جنسى هم او را بدین امر هدایت و حتى تحت فشار قرار مى دهد. اما بسیارى از جوانان، بر خلاف میل باطنى، به موقع ازدواج نمى کنند؛ با این عذر که مخارج عقد و عروسى، تهیه منزل و اسباب و لوازم زندگى را نداریم و نمى توانیم مخارج آینده زندگى را تأمین و آبرومند زندگى کنیم و با این بهانه ها بهترین اوقات جوانى را در حال تجرد به سر مى برند، هنگامى ازدواج مى کنند که چندان نیازى به آن ندارند و برخى ناچار مى شوند تا پایان عمر از این نعمت بزرگ محروم بمانند و مجرد زندگى کنند.
آرى، فقر و تهى دستى امرى است دردناک که مى تواند از ازدواج به موقع جلوگیرى کند ولى همه افراد در این امر یک سان نیستند. بعضى افراد واقعاً فقیرند، یا اصلاً کار پیدا نمى کنند، یا در اثر بیمارى از انجام هر کارى ناتوانند، یا درآمدشان از حداقل زندگى خودشان کمتر است. عذر این گونه افراد در تأخیر ازدواج مقبول است، چون به کسى که قدرت ندارد نفقه خانواده را بپردازد، چگونه مى توان گفت: باید حتماً در اولین فرصت ازدواج نماید؟ بهتر است این گونه افراد عفت و پاک دامنى را حفظ کنند، و صبر و خویشتن دارى را پیشه خود سازند و با استمداد از خداوند متعال سعى کنند درآمد مشروعى به دست آورند آن گاه ازدواج نمایند.
خداوند در قرآن مى فرماید: «آنان که وسیله ازدواج ندارند عفت نفس پیشه کنند تا خدا آنها را به لطف خود بى نیاز گرداند.(1)»
این گونه جوانان در وضع بسیار دشوارى به سر مى برند: از یک طرف میل دارند مانند سایر جوانان تشکیل خانواده بدهند و مستقل زندگى کنند و غالباً تحت فشار غریزه جنسى نیز هستند، از طرف دیگر امکانات و قدرت مالى ندارند تا ازدواج کنند. به هر حال باید صبر و بردبارى پیشه کنند، تلاش نمایند و از خدا استمداد جویند تا وسیله ازدواج را برایشان فراهم سازد.
اما اولیاى این افراد نیز موظف هستند به مقدار توانشان در رفع نیاز آنها و تهیه کار مناسب و تأمین مخارج ازدواجشان سعى و تلاش کنند و در رأس همه، حکومت اسلامى موظف است کار مناسبى براى این گونه افراد فراهم سازد و مادام که کار ندارند مخارج زندگى آنها و حتى هزینه ازدواج و مخارج اهل و عیال شان رااز بیت المال بپردازد.
همه افرادى که دیر ازدواج مى کنند واقعاً به سبب عدم تمکّنِ مالى نیست، چون ازدواج آن قدر هم دشوار نیست که ما مى پنداریم، بلکه توقعات و بلندپروازى هاى بى جا و تجمل پرستى اغلب جوانان، ازدواج را این چنین دشوار ساخته است. مراسم مجلل عقد و عروسى، هزینه هاى سنگین و کمرشکن مهر و جهاز است که ازدواج را به صورت غولى وحشتناک در آورده است. جوانان این مراسم سنگین را جزء لاینفک ازدواج و از علائم شخصیّت خود مى پندارند. جوان، فکر مى کند براى ازدواج باید منزل شخصى و مستقل داشته باشد، فرش و اسباب زندگى او باید مرتب باشد، باید مراسم عقد و عروسى را مجلل برپا سازند، باید بعد از ازدواج خودش و خانواده اش در کمال رفاه و آسایش زندگى کنند و چون در آغاز جوانى چنین امکاناتى ندارد تأخیر ازدواج را ترجیح مى دهد.
اما همه این افکار اشتباه است. هیچ کدام براى ازدواج ضرورت ندارد. اگر منزل شخصى نیست در منزل اجاره اى هم مى توان ازدواج کرد. اگر منزل دربست نباشد در یک اتاق و دو اتاق هم مى توان عروسى کرد. در منزل پدر و مادر عروس یا داماد هم مى توان عروسى کرد. اگر فرش قالى نیست روى موکت هم مى توان زندگى کرد. اگر زندگى مرفهى نمى توان تهیه کرد با رعایت اقتصاد و سادگى مى توان زندگى کرد. به عقیده من،ازدواج به موقع و ساده زیستن، بر تأخیر ازدواج به منظور تأمین تشریفات و تجملات برترى و ترجیح دارد، زیرا قناعت و ساده زیستن و به موقع ازدواج کردن، هیچ گونه عوارض بدى در برندارد، در صورتى که تأخیر ازدواج غالباً از آثار سوء جسمانى و روانى و حتى دینى و اخلاقى خالى نیست و عواقب ناگوارى را به دنبال خواهد داشت. اگر دختر و پسر موقعیت خود را بشناسند، از توقعات و بلند پروازى ها دست بردارند، پا را به اندازه گلیمشان دراز کنند، و با هم تفاهم نمایند که با وضع موجود بسازند و با همین امکانات موجود زندگى خانوادگى را تشکیل دهند، مى توانند در آغاز جوانى از نعمت انس و محبت برخوردار گردند و از عواقب سوء تجرد مصون و محفوظ بمانند و مى توانند به تدریج اسباب و لوازم زندگى را فراهم سازند و بعد از مدتى زندگى آبرومند و مرتبى داشته باشند.
کوتاه سخن این که ازدواج و ارضاى غریزه جنسى مانند غذا خوردن یک نیاز طبیعى است که به موقع باید تأمین شود. چنان که انسان به هنگام گرسنگى، هر غذایى پیدا کرد مى خورد، و هیچ گاه به بهانه عدم وجود میز و سرویس منظم غذاخورى و سفره زیبا و رنگین، از غذاخوردن امتناع نمى کند، ازدواج نیز یک نیاز طبیعى است که به موقع باید تأمین شود و نباید با توقعات و بلند پروازى ها تأخیر بیفتد.

2. بی کارى:
یکى از موانع مهم ازدواج بى کارى است. با این که غریزه جنسى در جوانان بسیار نیرومند است و آنان را به سوى ارضاى مشروع و قانونى و تشکیل خانواده دعوت مى کند، اما وقتى بى کار و بى درآمد باشند و قدرت تأمین هزینه هاى مراسم عقد و عروسى و تأمین هزینه زندگى را نداشته باشند نمى توانند به موقع ازدواج کنند، ناچارند غریزه جنسى را سرکوب کنند و ازدواج را تا پیدا کردن شغل و درآمد تأخیر بیندازند. وقتى پسران تا سنین بالا ازدواج نکنند و گاهى اصلاً از ازدواج صرف نظر کنند دختران نیز کمتر خواستگار پیدا مى کنند و ناچارند تا سنین بالا در خانه پدر و مادر بمانند. و آثار سوء جسمانى و اخلاقى و اجتماعى چنین وضعى روشن است.
متأسفانه جمع کثیرى از جوانان عزیز کشور ما با مشکل بى کارى مواجه اند، زیرا جمعیت کشور ایران، جوان است، تقریباً نیمى از مردم ما جوان هستند و به سن ازدواج رسیده اند یا مى رسند و نیاز به اشتغال و کسب درآمد دارند. ولى مشاغل، محدود است و به تعداد تقاضا نیست. تعداد زیادى جوان دختر و پسر داریم که فارغ التحصیل شده و جویاى کار و استخدام هستند ولى اکثرشان نمى توانند شغل مناسبى پیدا کنند. این وضع هم چنان ادامه دارد و هرساله تعداد زیادى فارغ التحصیل داریم و بر تعداد بى کاران افزوده مى شود
تعداد زیادى از جوانان، به هر دلیل، ترک تحصیل کرده و درصدد یافتن شغل مناسب هستند. همه اینها، به اضافه کارگران و کارمندانى که قبلاً شاغل بوده اند ولى کارگاهشان تعطیل شده و یا به هر دلیل اخراج یا بازخرید شده اند سیل عظیمى از بى کاران را تشکیل مى دهند ولى شغل هاى جدید به تعداد نیاز نیست. بنابراین بى کارى یکى از مشکلات مهم کشور ماست که دولت باید براى حل آن جداً چاره اندیشى کند وگرنه امکان دارد در آینده با بحران مواجه شویم. ولى با توجه به اوضاع و شرایط موجود و اقتصاد بیمار کشور ما، حلّ مشکل بى کارى و ایجاد زمینه اشتغال براى خیل عظیم جوانان کار ساده و آسانى نیست، به نظر مى رسد نیاز به یک ابتکار عمل و تجدید نظر جدى در ساختار سیستم اقتصادى کشور دارد.
ایران با وجود این همه منابع متنوع طبیعى و سرزمین حاصل خیز و آب هاى فراوان و نیروهاى مستعد انسانى، کشور فقیرى نیست و نباید وضع اقتصادى ما این چنین باشد. دولت باید به وسیله کارشناسان اقتصادى، عیوب و نواقص برنامه هاى اقتصادى موجود را پیدا کند و برطرف سازد، و به وسیله کارشناسان مخلص و دل سوز و با تجربه، طرحى جامع و منسجم و حساب شده تهیه کند و به تصویب مجلس برساند و به طورى جدى و با همکارى همه نهادها اجرا کند، بدین وسیله به تدریح به توسعه صحیح اقتصادى و حل نهایى مشکل بى کارى و فقر خواهد رسید. ولى رسیدن به چنین اقتصاد صحیحى حتماً نیاز به زمان و جدیت فراوان دارد. امیدواریم در آینده به چنین هدفى نائل گردیم.
ولى قبل از رسیدن به هدف نهایى و مطلوب، دولت موظف است به تعداد امکان براى حل مشکل بى کارى چاره اندیشى کند، ولو به طور موقت و تعداد محدود.
یکى از کارهایى که دولت در این مورد مى تواند انجام دهد توزیع عادلانه شغل هاى موجود در میان افراد جویاى کار و جلوگیرى از اشتغال افراد به شغل هاى متعدد و درآمد دار است.در جامعه کنونى افراد فراوانى داریم که کارهاى مختلف و متعدد دارند. و از چند جا حقوق و مزایا و یا اضافه کار مى گیرند، در صورتى که افراد دیگر اصلاً بى کارند. این عادلانه نیست که افرادى داراى شغل هاى متعدد باشند و از چند جا کسب درآمد کنند ولى افراد دیگر بى کار باشند. دولت مى تواند با وضع قوانین و مقررات مناسب حق اشتغال افراد را محدود سازد و بیشتر از یک شغل دولتى یا خصوصى را ممنوع سازد. جلو اضافه کارى را بگیرد، یا بر داشتن شغل هاى متعدد مالیات هاى سنگین ببندد تا دنبال کارهاى متعدد نروند.
دولت با طرح و اجراى چنین برنامه اى مى تواند جمع کثیرى از بى کاران را به شغل مشغول سازد. البته این را مى دانم که اکثر کسانى که داراى شغل هاى متعدد هستند نیازهاى زندگى و تأمین رفاه بیشترآنها را وادار به تصدى بیش از یک شغل کرده ولى با وجود کمبود زمینه اشتغال و تعداد روزافزون بى کاران امر دایر است بین این که گروهى که در توان دارند براى خودشان چند شغل دست و پا کنند و به رفاه بهترى برسند ولى جمع کثیرى دیگر اصلاً بى کار و گرسنه باشند و بین این که همین شغل هاى موجود عادلانه بین همه افراد تقسیم شود و همه به نوایى برسند. وضع دوم یقیناً بر وضع اول ترجیح دارد. البته اجراى چنین برنامه اى کار آسانى نیست. ولى با تصمیم قاطع و برنامه ریزى صحیح امکان عمل دارد.
کار دیگرى که دولت در این باره مى تواند انجام دهد جلوگیرى از استخدام زن و شوهر در اداره هاى دولتى و حتى مؤسسه هاى غیر دولتى است. اگر زن استخدام شده شوهر حق استخدام نداشته باشد و بالعکس.
چنان چه زن و شوهرى قبلاً استخدام شده و شاغل هستند دولت مى تواند آن دو را مخیر کند که یک نفرشان از کار برکنار شود. کار دیگرى که دولت در این مورد مى تواند انجام دهد تعیین تکلیف براى کارگران و کارمندان غیر ایرانى است. در این زمان چندین میلیون غیر ایرانى به کارهاى مختلف اشتغال دارند، بعضى از آنها نمى توانند به کشورشان باز گردند و عواطف انسانى و اسلامى اجازه نمى دهد آنان را از ایران اخراج نمود ولى به هر حال این مسئله قابل بحث است که با وجود این همه بى کار ایرانى وظیفه دولت چیست. آیا وظیفه دارد غیر ایرانى ها را اخراج کند و بدین وسیله براى جمع کثیرى از ایرانیان زمینه کار را فراهم سازد، یا این که پناهندگان غیر ایرانى و مهمانان را بر صاحبان اصلى خانه مقدم بدارد. دولت باید در این رابطه تصمیم بگیرد.

3. ادامه تحصیلات:
سومین عاملى که موجب تأخیر ازدواج مى شود ادامه تحصیلات دبیرستانى یا دانشگاهى است. اغلب پسران و دختران علاقه دارند تحصیلات خود را حداقل تا دیپلم و در صورت امکان تا لیسانس و بالاتر ادامه دهند. و از طرف دیگر ازدواج را با درس خواندن ناسازگار مى دانند، زیرا ازدواج مسئولیت آفرین است، و شخص را مقید مى سازد. چون شوهر باید زن دارى کند و مخارج خانواده را تأمین نماید، در صورتى که هنوز شغلى و درآمدى پیدا نکرده تا مخارج خود و همسرش را تأمین کند. او هنوز نان خور پدرو مادر مى باشدچگونه مى تواند هزینه زندگى خانواده اش را تأمین کند، به علاوه فکر مى کند بعد از ازدواج باید همسردارى کند و فرصت و فراغتى براى درس خواندن نخواهد داشت. دختر نیز تصور مى کند که ازدواج مانع درس خواندن مى باشد، زیرا بعد از ازدواج باید شوهردارى و خانه دارى کند و فراغتى براى درس خواندن ندارد. خانواده دختر و پسر نیز همین عقیده را دارند و غالباًحاضر نیستند درباره ازدواج فرزندانشان، در حال تحصیل اقدام نمایند.
در نتیجه، اوضاع چنین شده که مشاهده مى نمایید: سنین ازدواج بالا رفته، پسران و دختران بر خلاف میل طبیعى، خویشتن را ملزم مى دانند که ازدواج را تا پایان دوره تحصیلات به تأخیر بیندازند، مخصوصاً در شهرها و به ویژه در شهرهاى بزرگ.
با این که تحت شدیدترین فشارهاى نیروى غریزه جنسى قرار مى گیرند اما ناچارند بسوزند و بسازند. چون ادامه تحصیلات را براى آینده خویش ضرورى و سرنوشت ساز مى دانند، اما غریزه جنسى به هرحال یک واقعیت است و به این بهانه ها نمى توان آن را خاموش ساخت. اگر از طریق مشروع و طبیعى ارضا نشد، بیم آن مى رود که از طریق غیرمجاز خود را آشکار سازد. نابهنجارى ها، طغیان ها، مفاسد اخلاقى، انحرافات جنسى، تجاوزات نامشروع، ولگردى ها و چشم چرانى ها، وجود بعضى بیمارى هاى جسمانى و روانى، که در بین جوانان دیده مى شود معلول تأخیر ازدواج و عدم دسترسى به ارضاى مشروع است.
مشکلات اخلاقى و اجتماعى جوانان بر اندیشمندان پوشیده نیست و همه را به وحشت انداخته است، مربیان و خیراندیشان از انحرافات جنسى جوانان بیمناکند و در پى چاره هستند، توصیه مى کنند براى جوانان تفریح گاه سالم، کتاب خانه، پارک، فیلم، نمایش نامه، امکانات ورزشى تهیه کنید و بدین وسیله آنها را سرگرم سازید و اوقات فراغت شان را اشغال کنید تا به انحراف و گناه کشیده نشوند.
البته من منکر نیستم که ایجاد تفریحات سالم و وسیله سرگرمى براى جوانان کاملاً ضرورى است و مسئولان و خیراندیشان باید در این باره اقدام نمایند، و تا حدى هم مى تواند جلو مفاسد اخلاقى را بگیرد، ولى هیچ کدام اینها نمى تواند پاسخ گوى نیاز طبیعى و خواسته غریزه جنسى باشد. غریزه جنسى یک واقعیت طبیعى است که آدمى را به سوى جنس مخالف جذب مى کند و جداً خواستار ارضاست و با سرگرمى و بهانه نمى توان آن را از مسیر طبیعى منحرف ساخت. چنان که گرسنگى و تشنگى را به وسیله سرگرمى نمى توان برطرف ساخت نیاز جنسى را نیز به وسیله سرگرمى نمى توان تأمین کرد. باید سعى و تلاش ها را به سوى تأمین این نیاز طبیعى و رفع مشکلات و موانع ازدواجِ به موقع ساخت.
به نظر من حل این مشکل امکان پذیر است، مشکل اساسى در این است که ما تصور مى کنیم ازدواج دختر و پسر با ادامه تحصیلات سازگار نیست، و چون ادامه تحصیلات ضرورت دارد پس باید ازدواج به موقع انجام نگیرد و تا پایان دوره تحصیلات تأخیر بیفتد، در صورتى که چنین نیست، ازدواج با ادامه تحصیلات اصلاً ناسازگارى ندارد. آن چه این دو را با هم ناسازگار ساخته اصل ازدواج نیست بلکه تقیّد به یک سرى آداب و رسوم و توقعات بى جاست. اگر خانواده دختر و پسر و خود دختر و پسر و مسئولانِ کشور و متولیانِ مراکز فرهنگى و دانشگاهى در حل این مشکل تفاهم و تعاون داشته باشند قابل حل است. اما خانواده دختر نگوید: مخارج زن بر عهده شوهر است و من باید دخترم را به مردى شوهر دهم که از هم اکنون خانه و زندگى کاملاً مستقلى داشته باشد و بتواند مخارج خانواده اش را تأمین کند و هزینه زندگى دخترم را از دوشم بردارد. بلکه بگوید: اگر دخترم براى ادامه تحصیلات چند سال دیگر در منزلم بماند، من ناچارم مخارج او را تأمین کنم، بنابراین مى توانم دخترم را هم اکنون شوهر دهم و به اندازه توانم به زندگى جدید کمک کنم تا به خودکفایى برسند.
اما خانواده پسر نیز نگویند: وقتى پسرمان را زن مى دهیم که بتواند منزل و زندگى مستقلى داشته باشد و مخارج خانواده اش را تأمین کند و بارى بر دوش ما نباشد. بلکه بگویند: اگر براى ادامه تحصیلات تا چند سال دیگر در منزل ما بماند ناچاریم کلیه مخارج او را تأمین کنیم. پس چه بهتر که برایش زن بگیریم و به مقدار امکان به این زندگى نوبنیاد کمک نماییم. دختر و پسر نیز باید به این نکته توجه داشته باشند که وقتى به سن بلوغ رسیدند نیاز به ازدواج دارند؛ چنان که نیاز به آب و غذا دارند و این باید از راه مشروع تأمین شود و بهترین اوقات ازدواج سنین بلوغ است. بعد از آن امکانات مالى خانواده شان را در نظر بگیرند و توجه داشته باشند که چون قصد ادامه تحصیلات دارند نمى توانند زندگى کاملاً مستقلى را تشکیل دهند، بنابراین خواسته ها و توقعات خود را با وضع موجود تطبیق دهند. از منزل شخصى و مستقل و تجملات زندگى به طور موقت چشم پوشى کنند. از جهاز سنگین و اسباب و لوازم لوکس صرف نظر نمایند. راضى شوند در منزل خانواده عروس یا خانواده داماد یا جاى دیگر، اتاقى داشته باشند و براى مدتى زندگى ساده اى را شروع کنند و تا خاتمه تحصیلات به طریق مشروع از بچه دار شدن جلوگیرى نمایند، چون هر دو نفر به تحصیل اشتغال دارند و باید به امور درسى خود برسند کارهاى منزل را با همکارى و تعاون انجام دهند، توقعات را کم نمایند و ساده زندگى کنند.
مسئولانِ کشور و مراکز آموزشى نیز مى توانند به دانش آموزان و دانشجویان وام ازدواج بدهند و خوابگاه و سایر امکانات را برایشان فراهم سازند.
مراکز خیریه نیز مى توانند به صورت وام ازدواج یا بلاعوض وجوهى را در اختیار این گونه افراد قرار دهند.
خانواده دختر و پسر مى توانند تفاهم کرده و با جلب نظر و تفاهم دختر و پسر زندگى ساده و باصفایى برایشان تنظیم نمایند. در این صورت پسر و دختر در آغاز جوانى از تشکیل زندگى خانوادگى و انس و مودت برخوردار، و از گناه و انحراف و بیمارى هاى روانى مصون مى مانند و با فراغت و آرامش خاطر به درس و مطالعه خود ادامه مى دهند و بعد از پایان تحصیلات به کسب و کار مشغول مى شوند و به تدریج اسباب و لوازم زندگى را تکمیل مى کنند و به خواسته هاى درونى خویش جامه عمل مى پوشند.
البته تصدیق مى کنم که پیشنهاد مذکور امرى است غیر مأنوس که عمل به آن ابتدائاً مشکل بلکه غیر ممکن تلقى مى شود، ولى اگر خوب بیندیشیم و جوانب آن را بررسى کنیم به امکان و ضرورت آن تصدیق خواهیم کرد. براى نجات نسل جوان و جلوگیرى از مفاسد اخلاقى و انحرافات و تجاوزات جنسى چه راه حلى را بهتر از این سراغ دارید؟ به نظر من پیشنهاد مذکور بهترین بلکه تنها راه حل مشکلات نسل جوان مى باشد، و کاملاً قابل عمل است.
باید عادات و رسوم و قید و بندها را کنار بزنیم تا امکان آن را دریابیم. البته این امر به یک کار فرهنگى وسیع نیاز دارد تا افکار خانواده ها و جوانان براى پذیرش آن آماده شود. به امید این که اصلاح طلبان و خیر اندیشان که در نجات و سعادت نسل جوان مى اندیشند همتشان را در این باره معطوف دارند و در حل این مشکل بزرگ اجتماعى تلاش و جدیت نمایند. به هر حال باید این سد شکسته شود و موانع ازدواج در حال تحصیل مرتفع گردد. توصیه ما به جوانان این است که خود در این راه پیش قدم شوند، و نیاز طبیعى خویش را بدون خجالت با خانواده شان در میان بگذارند و از آنان بخواهند که وسیله ازدواج ساده را برایشان فراهم سازند.
به نامه این دانش جوى مجرد توجه نمایید:
آقاى... دانش جوى علوم پزشکى دانشگاه تهران در نامه اش مى نویسد:
«دانش جوى 23 ساله هستم. احتیاج شدید به یک همسر مهربان و خوب دارم، ولى دشوارى هایى بر سر این راه هست که دوایى براى آنها نمى یابم. مهم ترین مشکل خانواده ها هستند (خانواده پسر و دختر) و هم چنین مشکلات مالى و نداشتن شغل مناسب؛ مثلاً خانواده من گفته اند پس از گرفتن پایان نامه و انجام خدمت سربازى دامادت خواهیم کرد که در آن موقع 27 ساله خواهم بود. آیا تا آن موقع ازدواج دیر نیست. متأسفانه مردم خیال مى کنند کسى که مى خواهد داماد شود باید خانه و ماشین داشته باشد و از عهده تأمین مخارج هنگفت مراسم عروسى برآید. متأسفانه در حال حاضر جوانانى که موقعیت ازدواج را ندارند ـ جز عده معدودى که ایمان قوى دارند ـ بقیه به راه هاى خلاف کشیده مى شوند. به نظر من اگر جوانان در موقع مناسب ازدواج کنند یا امکان ازدواج موقت برایشان فراهم باشد دیگر احتیاجى به این همه گشت امر به معروف و نهى از منکر نیست.
براى غلبه بر این مشکل چند راه به نظر من مى رسد که مطرح مى سازم:
1. به جاى این که خانواده ها این قدر مقید به مراسم گسترده عروسى باشند با ساده تر برگزار کردن آن، مى توان کمک به سزایى به خانواده جدید کرد و مبلغ صرفه جویى شده را صرف تأسیس این خانواده ها نمود.
2. کمک کردن خانواده عروس و داماد و هم چنین اقوام نزدیک آنها به این دو زوج جوان.
3. درک و آگاهى از این مسئله توسط امت مسلمان که ازدواج یک سنت اسلامى است و توجه به سفارش هاى مکرر پیامبر اکرم و ائمه اطهار در مورد ازدواج به موقع و ثواب آن.
4. کمک دولت و دیگر مؤسسات خیریه خصوصى به جوانان در مورد ازدواج مانند: در اختیار گذاشتن زمین، وام ازدواج و مسکن، با شرایط سهل و دیگر امکانات که اگر ان شاء اللّه در جامعه اسلامى ما این موضوع جا بیفتد و مانند دیگر رسوم غلط از بین برود خیلى از مسائل اجتماعى ما که اکثر آنها در مورد جوانان به این مسئله بستگى دارد از بین خواهد رفت.

4. خدمت سربازى:
چهارمین مانع در راه ازدواج خدمت سربازى است. طبق قانون جارى کشور هر پسرى ناچار است در سن هیجده سالگى یا بعد از خاتمه تحصیلات مدت دو سال به خدمت سربازى برود. در این مدت از خانه و زندگى دور است و باید مقررات نظام وظیفه را رعایت کند. بنابراین نمى تواند مخارج خانواده اش را تأمین کند و از آنها سرپرستى نماید و به همین جهت اغلب پسران ازدواج را تا پایان خدمت سربازى به تأخیر مى اندازند. و خانواده دختر هم کمتر حاضر مى شوند دخترشان را به عقد جوانى درآورند که هنوز خدمت سربازى را انجام نداده است. در نتیجه، سنین ازدواج به بعد از بیست سالگى کشیده شده و آثار و نتایج سوء این تأخیر بر اندیشوران پوشیده نیست.
اما به نظر من مشکل مذکور نیز غیر قابل حل نیست. اساس اشکال از این جا پیدا شده که ازدواج را به صورت امرى فوق العاده مى نگریم و به عادات و رسومى مقید شده ایم که انجام آنها اصلاً ضرورت ندارد. اما اگر هدف اصلى ازدواج را منظور بداریم تصدیق مى کنیم که اغلب این عادات و رسوم و توقعات و تجملات، در نیل به هدف دخالتى ندارند و بدون آنها هم مى توان ازدواج ساده اى را برگزار کرد و به هدف نائل آمد.
اگر خانواده دختر و پسر تفاهم و تعاون داشته باشند و پسر و دختر هم دست از توقعات و بلند پروازى ها بردارند و مسئولان اجتماعى هم در این باره کمک کنند جوانان مى توانند در آغاز جوانى ازدواج کنند و به موقع هم خدمت سربازى را انجام دهند. چنان که سابق بر این، با راه حل مشکل آشنا شدید.

5. وجود خواهر یا برادر بزرگ تر:
یکى از موانع ازدواج وجود خواهر یا برادر بزرگ تر است. گاهى ازدواج دخترى به هر دلیل آن قدر تأخیر مى افتد تا از سن معمول و متعارف ازدواج بالاتر مى رود و شانس آمدن خواستگار برایش کمتر مى شود. اگر یک دختر باشد یا فاصله اش با خواهر بعد از خودش زیاد باشد کمتر مشکلى به وجود مى آید. اما اگر خواهر کوچک ترى داشته باشد که دم بخت باشد و برایش خواستگار بیاید، در چنین صورتى است که مشکل به وجود مى آید. اگر پدر و مادر بخواهند دختر کوچک تر را شوهر بدهند دختر بزرگ تر ناراحت مى شود و احساس شرمندگى و شکست مى کند، و تصور مى نماید که نقطه ضعفى برایش محسوب مى شود و شانس وجود خواستگار برایش کمتر خواهد شد. و اگر خواستگار دختر کوچک تر را رد کنند امکان دارد او هم به سرنوشت خواهر بزرگ تر گرفتار شود و اگر چندین دختر پشت سر هم داشته باشند دلهره و مشکل شدیدتر خواهد بود. حل چنین مشکلى حقاً دشوار است.
شبیه این مشکل ولى خفیف تر امکان دارد در بین دو برادر به وجود آید: گاهى ازدواج پسر به هر دلیل آن قدر تأخیر مى افتد که از سن متعارف تجاوز مى نماید؛ به گونه اى که اگر برادر کوچک تر داشته باشد موقع ازدواج او فرا مى رسد. در چنین صورتى نظیر مشکل سابق به وجود مى آید. این قبیل مشکلات در شهرهاى بزرگ و اقشار تحصیل کرده بیش از سایرین دیده مى شود. البته چندان زیاد نیست ولى به هر حال وجود دارد، باید چاره اندیشى کرد.

راه حل
قبلاً لازم است به تذکرى که جنبه پیش گیرى دارد اشاره کنم آن گاه به ذکر راه حل بپردازم. لازم است دختران و پدران و مادران شان قبلاً موقعیت خود را خوب بررسى کنند و براى پیش گیرى از وقوع چنین مشکلاتى از توقعات زیاد و بلند پروازى هاى خیالى و وسواس خود، دست بردارند و خواستگار مناسب را رد نکنند، مبادا با چنین مشکلى مواجه شوند.
چنان چه به هر دلیل با مشکل مذکور مواجه شدند به نظر مى رسد بهترین راه این است که دختر بزرگ تر نسبت به خواهر کوچک تر فداکارى کند و او را به ازدواج تشویق نماید. پدر و مادر نیز همین عمل را انجام دهند و وسیله ازدواج دختر کوچک تر را فراهم سازند و او را از احتمال ابتلا به سرنوشت دختر اول نجات دهند.
دختر بزرگ تر هم خدا دارد اگر خود او و پدر و مادرش موقعیت او را دریابند و با توجه به وضع موجود شرایط و توقعات را کمتر کنند امید مى رود که براى او نیز خواستگار خوب و مناسبى پیدا شود و به خانه بخت برود. و نظایر آن دیده شده و چه بسا بهتر از شوهر دختر کوچک تر هم نصیبش شده است. گویا بهترین راه حل همین باشد.
در مورد ازدواج برادر کوچک تر قبل از برادر بزرگ تر نیز همین موضوع را پیشنهاد مى کنم. البته در این مورد دشوارى کمتر است.

6. مشکل مسکن:
یکى از موانع بزرگ ازدواج نداشتن منزل است. تهیه منزل براى جوانان بسیار دشوار است و به همین جهت ازدواج ها از سنین مناسب به تأخیر مى افتد. این مشکل اختصاص به جوانان ندارد بلکه قشر وسیعى از مردم به این بلیه سخت گرفتارند. براى حل این مشکل دو راه را پیشنهاد مى کنیم: دراز مدت و کوتاه مدت.
راه حل دراز مدت: با این که اکثر کشورهاى پیشرفته و صنعتى مشکل مسکن را حل کرده اند و کمتر اتفاق مى افتد که فردى به منزل ملکى یا اجاره اى دست رسى نداشته باشد متأسفانه تهیه مسکن در کشورهاى جهان سوم یکى از مشکلات بزرگ محسوب مى شود. با کمال تأسف کشور جمهورى اسلامى ایران نیز شدیداً با این مشکل بزرگ درگیر است و با افزایش بى رویه جمعیت روز به روز هم شدیدتر مى شود. قشر وسیعى از مردم ما از بى خانمانى در رنج و عذابند و تهیه منزل براى افراد کم درآمد و حقوق بگیر به ویژه جوانان بسیار دشوار و احیاناً غیر ممکن است. آن هم با ترقى سرسام آور منازل. تا کسى بى منزل نباشد از طعم تلخ بى خانمانى اطلاع ندارد.
دولت وظیفه دارد در حل این مشکل اساسى کوشش کند، زیرا مسکن همانند آب و غذا ضرورت دارد. دولت باید جدى تر در حل این مشکل اقدام نماید، وگرنه روز به روز با مشکلات بیشترى مواجه خواهد شد.
اولاً: بخش خصوصى را به سرمایه گذارى در احداث انبوه مسکن هاى کوچک و ارزان قیمت به صورت ویلایى و آپارتمانى تشویق کند و تسهیلات لازم را در اختیارشان قرار دهد، و بر کارشان نظارت نماید. تا آنها را به صورت فروش یا اجاره ارزان قیمت در اختیار نیازمندان قرار دهند.
ثانیاً: در صورت امکان خود دولت مى تواند در احداث این قبیل مساکن سرمایه گذارى کند.
ثالثاً: با وسایل تبلیغاتى که در اختیار دارد ثروتمندان و اهل خیر را به تأسیس مؤسسات خیریه تهیه مسکن و اعطاى وام هاى بدون بهره به بى خانمان ها و به ویژه زوج هاى جوان و بى منزل تشویق کند.
راه حل کوتاه مدت: چنان که قبلاً گفته شد، ازدواج در سنین معین براى جوانان یک ضرورت است و تأخیر آن به صلاح جامعه و جوانان نیست. مشکل مسکن را نیز باید تحمل کنند. در این رابطه به جوانان توصیه مى کنیم که واقع نگر و عاقبت اندیش باشند و توقعات را در حد امکان کم کنند. و به پدر و مادر دختر و پسر توصیه مى کنیم که در حل مشکل مسکن خانواده جدید همکارى و تعاون نمایند. اگر توان مالى دارند در خرید منزل به فرزندانشان کمک نمایند. اموالى را که بعد از مرگتان به فرزندان مى رسد مقدارى از آن را هم اکنون در اختیارشان بگذارید تا راحت باشند و به شما دعا کنند و در زمان پیرى و گرفتارى به کمک شما بشتابند. وسیله آسایش و استقلال فرزندانتان را فراهم سازید و از زندگى زیباى آنان لذت ببرید. در تهیه مسکن براى خانواده جدید خوب است خویشان دیگر نیز کمک کنند. اگر تعاون و همکارى باشد غالباً مشکلات حل مى شود.
و اگر از تهیه منزل ملکى براى خانواده جدید ناتوان هستید مى توانید منزل اجاره اى برایشان تهیه کنید و مقدارى از اجاره را بپردازید.
در صورتى که این هم امکان نداشت اگر خودتان یا بعض خویشانتان اتاق خالى دارید مى توانید وسیله عروسى را در آن جا موقتاً فراهم سازید تا این که منزل ملکى یا اجاره اى فراهم شود. در چنین صورتى عروس و داماد باید موقعیت خود را دریابند و توقعات خود را تعدیل نمایند.

7. بهانه جویى هاى پدر و مادر:
بعضى از پدران و مادران بسیار پرتوقع و بلند پرواز و مشکل پسندند. خواستگار براى دخترشان مى آید، ولى هریک را به بهانه اى رد مى کنند. به مقدار تحصیلات داماد، به شغل، به مقدار مال، به خانواده، به قیافه و قد، به خویشان، به دهاتى یا شهرى بودن داماد و غیره ایراد مى گیرند. به دنبال یافتن داماد ایده آلى هستند که کمتر پیدا مى شود. در همین حال به تدریج بر سن دختر افزوده مى شود، و بیم آن مى رود که از سن معمول ازدواج بالاتر رود و خواستگارش کمتر شود.
گاهى هم پدر و مادر در یافتن عروس ایده آل براى پسرشان به همین وسواس مبتلا مى گردند، و براى ازدواج به موقع پسرشان سنگ اندازى مى کنند. وظیفه دختران و پسرانى که با چنین پدران و مادرانى مواجه هستند چیست؟

راه حل
در آغاز سخنى دارم با چنین پدران و مادران: پدر گرامى و مادر مهربان! مى دانم که ایرادها و مشکل پسندى هاى تو از روى خیرخواهى است. منظور تو این است که شوهر خوبى براى دخترت پیدا کنى تا عمرى را راحت زندگى کند، و احیاناً کمبودهایى را که تو در زندگى خانوادگى داشته اى نداشته باشد ولى این احتمال را هم بده که این مشکل پسندى هاو ایرادهاى غیر معمول تو وسواسى است که به زیان دخترت تمام مى شود. به تدریج سن دخترت افزوده مى شود و خواستگار کمترى پیدا مى کند. ممکن است مانند همین خواستگارها هم برایش نیاید، و در نهایت ناچار شوى به فرد پایین ترى او را بدهى، یا در خانه نگه دارى و از نعمت ازدواج و تشکیل خانواده محرومش سازى. خدا این گناه را از تو نمى بخشد. دختر تو به سن بلوغ رسیده و نیاز به شوهر دارد. اگر در موقع مناسب وسیله ازدواجش را فراهم نسازى امکان دارد عواقب خوبى نداشته باشد.
نمى گویم بدون تحقیق و بررسى و شناخت خواستگار و بدون مصلحت اندیشى و مشورت، دخترت را به هرکس آمد شوهر بده. بلکه مى گویم واقع نگر باش و با توجه به همه اوضاع و شرایط، بهترین خواستگار را با توکل به خدا بپذیر و کار را تمام کن.
سخن دوم من با پسران و دخترانى است که با چنین پدران و مادرانى مواجه هستند:
چاره کار شما این است که خجالت را کنار بگذارید. در موقع مناسبى با پدر یا مادر یا هر دو خلوت کنید. با کمال ادب و احترام بگویید: شما خیرخواه من هستید، احترام شما بر من لازم است، دوست ندارم از دستورهاى تان تخلف کنم، ولى لازم است صریحاً بگویم که من به سن بلوغ و ازدواج رسیده ام، خواستگارانى برایم مى آیند ولى شما هریک را به بهانه اى رد مى کنید، و به تدریج بزرگ تر مى شوم. فلان ایراد شما به فلان خواستگار صحیح نیست. اگر او را هم رد کنید معلوم نیست بهتر از او نصیب من شود. اگر صلاح بدانید با توکل به خدا او را بپذیرید. اگر صریح و قاطع و با ادب صحبت کنید ان شاءالله مشکلتان حل مى شود.
و اگر تأثیر نکرد یا خجالت مى کشید مى توانید موضوع را با یکى از خویشان دانا و آبرومند در میان بگذارید تا در این باره با پدر و مادرتان صحبت کند.
اگر با هیچ یک از این راه ها موفق نشدید و احساس کردید که نیاز به ازدواج دارید و خواستگار مناسبى نیز برایتان آمده بعد از تحقیق و مشورت، مى توانید خودتان ازدواج با او را بپذیرید. در چنین صورتى مخالفت با پدر و مادر شرعاً حرام نیست. گفتنى است منظور ما مقاومت در برابر اشکال تراشى هاى ناصحیح پدر و مادر است نه ایرادهاى صحیح آنان. در مورد شک مى توانید با افراد عاقل و با تجربه مشورت کنید.

8 . تجمل گرایى ریشه اکثر موانع:
ازدواج نیازى طبیعى و امر ساده اى است. زن و مرد دو رکن مهم ازدواج هستند، در تحقق ازدواج جز رضایت زن و مرد و اجراى صیغه عقد چیز دیگرى شرط نیست. وقتى زن و مرد یک دیگر را پسندیدند و تصمیم به ازدواج گرفتند مرد چیزى را به عنوان مهر و صداق، به صورت نقد یا نسیه به همسرش تقدیم مى کند آن گاه صیغه عقد خوانده مى شود. زن و مرد زن و شوهر مى شوند، و حق دارند از هم بهره جنسى ببرند. البته مستحب است ولیمه اى داده شود ولى در حد توان مالى زن و شوهر، نه زیادتر. خرید و اهداى مقدارى لباس براى عروس به وسیله خانواده داماد و از طرف خانواده عروس براى داماد نیز کار خوبى است ولى به مقدار نیاز و قدرت مالى آنان، نه زیادتر. در موقع عروسى و تشکیل خانواده نیز خوب است خانواده عروس و داماد طبق توان مالى خود اسباب و لوازم زندگى ساده اى براى خانواده جدید تهیه کنند و تقدیم عروس و داماد نمایند. اما به مقدار نیاز نه به صورت تشریفات زاید. اگر ازدواج ها این گونه ساده برگزار شود مشکلى به وجود نخواهد آمد و کمتر کسى است که قدرت چنین ازدواجى را نداشته باشد.
آن چه ازدواج را مشکل بلکه در برخى موارد غیر ممکن ساخته تجملات و تشریفات زاید و غیر عقلانى است. مهریه ها و جهازیه هاى سنگین و تجملاتى، خریدهاى تشریفاتى و غیر ضرورى قبل از عقد و عروسى، برگزار کردن مجالس عقد و عروسى در تالارهاى پر خرج، مهمانى هاى پر خرج و تشریفاتى، ریخت و پاش ها و ولخرجى هاى زیاد است که ازدواج را دشوار ساخته است. همه اینها در اثر رقابت ها، چشم و هم چشمى ها و خودنمایى ها به وجود آمده است.طبقات ثروتمند که از امکانات مالى خوبى برخوردار هستند براى نشان دادن ثروت و امکانات خود، مراسم ازدواج خود و فرزندانشان را با تجملات و تشریفات برگزار مى کنند و بدین وسیله ثروت خود را در معرض دید افراد هم طبقه خود و طبقات پایین تر قرار مى دهند. طبقات متوسط هم سعى مى کنند به هر طریق ممکن مراسم ازدواج ها را شبیه طبقات بالا برگزار کنند.
از آنها به طبقات پایین تر نیز سرایت مى کند و به تدریج یک ارزش اجتماعى مى شود که همه ناچارند در این رقابت همگانى شرکت نمایند.
بنابراین تجمل گرایى را مى توان به عنوان ریشه اکثر موانع ازدواج و مهم ترین عامل تأخیر آن تا سنین بالا بلکه ترک ازدواج نسبت به بسیارى از دختران و پسران به شمار آورد.
براى حل این مشکلات و ده ها مانند اینها چاره اى جز مبارزه جدى با تجمل گرایى و ترویج ازدواج هاى ساده و کم خرج نداریم. و این امر مهم نیاز به یک کار گسترده فرهنگى، توسط همه نویسندگان و گویندگان، روزنامه ها و مجلات، صدا و سیما، ائمه جمعه و جماعت، به علاوه اقدام عملى توسط مسئولان عالى رتبه نظام و شخصیت هاى معروف اجتماعى دارد.

یک راه حل مهم
براى کسانى که به سن ازدواج رسیده ولى در اثر موانع مذکور قدرت ازدواج ندارند یک راه حل مهم و اساسى وجود دارد و آن عبارتست از انجام عقد شرعى و قانونى و تأخیر عروسى تا زمان رفع موانع. در این فرض دختر و پسر با کمال دقت و احتیاط همسر خود را شناسایى و انتخاب مى کنند. به وسیله خانواده عروس و داماد مراسم خواستگارى و تعیین مهر و شرط و شروط لازم برگزار مى شود، صیغه عقد شرعى خوانده مى شود و در دفتر ازدواج به ثبت مى رسد. بعد از آن پسر و دختر شرعاً و قانوناً زن و شوهر مى شوند. مى توانند از هم بهره جنسى ببرند، ولى بهتر است از عمل مخصوص زناشویى خودداریى نمایند یا با استفاده از داروها و وسایل ضد باردارى از حاملگى جلوگیرى کنند. دختر و پسر همانند سابق در خانه پدر و مادر زندگى مى کنند ولى با این تفاوت که مى توانند رفت و آمد داشته باشند، با هم به سفر بروند، از انواع لذت هاى جنسى (به جز عمل مخصوص) بهره مند گردند.
ولى تا زمانى که موانع موجود است عروسى نمى کنند و زندگى مستقلى تشکیل نمى دهند. هنگامى که موانع برطرف شد و شغل و درآمدى پیدا کردند عروسى کنند و زندگى مستقلى تشکیل مى دهند. معلوم است که چنین ازدواجى نه با ادامه تحصیلات ناسازگار است، نه با بى کارى و درآمد و نه منزل مسکونى نداشتن. اما منافع ازدواج را به طور نسبى دارد. به وسیله چنین ازدواج هایى مى توان از زیان هاى تأخیر ازدواج پسران و دختران جلوگیرى کرد، مانند: انحرافات جنسى، مفاسد اخلاقى و اجتماعى، ولگردى و اعتیاد. بسیارى از بیمارى هاى روانى و جسمانى.
البته تصدیق مى کنم که این گونه ازدواج ها مرسوم و متعارف نیست ولى گویا راه حل خوبى است و در شرایط فعلى چاره اى جز آن نداریم. جا انداختن این قبیل ازدواج ها نیاز به یک سرى تبلیغات گسترده به وسیله صدا و سیما و روزنامه ها و مجلات و سخنگویان و ائمه جمعه و منبرى ها دارد.

براى دانشجویان و دیگر افرادى که امکان ازدواج دائم ندارند راه دیگرى هم وجود دارد و آن ازدواج موقّت است که «متعه» نامیده مى شود. ازدواج دائم و متعه در این جهت مشترکند که هر دو ازدواج هستند و زن و مرد حق تمتّع از یک دیگر را دارند. هر دو احتیاج به اجراى صیغه مخصوص و رضایت زن و مرد را دارند. اما از جهاتى هم با هم فرق دارند: در متعه تعیین مدت، کم یا زیاد، لازم است بر خلاف ازدواج دائم که مادام العمر است. ازدواج دائم همیشگى است و جدایى زن و مرد نیاز به طلاق دارد ولى متعه، موقت است و بعد از پایان مدت از یک دیگر جدا مى شوند و نیازى به اجراى صیغه طلاق نیست. در ازدواج دائم نفقه و کلیه مخارج زن بر عهده مرد است ولى در ازدواج موقت نفقه زن بر عهده مرد نیست مگر این که شرط کرده باشند. در ازدواج دائم زن و مرد از هم ارث مى برند اما در متعه ارث نمى برند مگر این که شرط کرده باشند. در عقد دائم در صورتى مرد مى تواند از بچه دار شدن جلوگیرى کند که زن راضى باشد برخلاف متعه که رضایت زن شرط نیست. ولى اگر صاحب فرزندى شدند به هر دو تعلق دارد.
به هر حال متعه یک ازدواج رسمى است و کسانى که نیاز جنسى دارند و از لحاظ امکانات اقتصادى یا هر جهت دیگر امکان ازدواج دائم و تشکیل خانواده را ندارند مى توانند از این راه استفاده نمایند. دانش جویان و دانش آموزان، افراد بى بضاعت، مردانى که در سفر هستند و دست رسى به همسر دائم خود ندارند، افرادى که قدرت ازدواج دائم و تشکیل خانواده را ندارند و از جهت دیگر تحت فشار غریزه جنسى هستند مى توانند به طور موقت با زنى ازدواج موقت نمایند. مرد از این طریق مى تواند خود را از ارتکاب گناه و عوارض سوء سرکوب کردن غریزه جنسى نجات دهد. هم چنین زنانى که امکان ازدواج دائم را ندارند به وسیله متعه شدن مى توانند به نیاز طبیعى و غریزه خود پاسخ مثبت دهند و در صورت فقر مى توانند از مهریه دریافت شده استفاده نمایند، و چنین مردان و زنانى در جامعه کم نیستند.متعه براى اینها بهترین راه حل است، زیرا با این که غریزه جنسى آنها ارضا مى شود مشکلات ازدواج دائم را ندارند. به همین جهت براى اکثر افراد امکان انجام چنین عملى وجود دارد. لذا در احادیث در مورد «متعه» تأکید و سفارش شده است. این را هم بگوییم که تشریع متعه براى عیاشى و هوسرانى نیست، بلکه براى رفاه افرادى تشریع شده که امکان ازدواج دائم را ندارند، به همین جهت وقتى از حضرت ابوالحسن علیه السلام در باره متعه سؤال شد در پاسخ فرمودند: متعه حلال و مباح است براى کسى که به وسیله ازدواج دائم بى نیاز نشده است. پس به وسیله متعه خودش را از گناه نجات مى دهد. اما کسى به وسیله ازدواج دائم بى نیاز شده در صورتى متعه برایش مباح است که از همسرش دور شده باشد.(2)
شخص دیگرى از حضرت ابوالحسن علیه السلام درباره متعه سؤال کرد. حضرت فرمود: تو چه کار دارى با متعه؟ تو از آن بى نیاز هستى. راوى گفت: مى خواهم با مسئله متعه آشنا شوم، حضرت فرمود: متعه در کتاب حضرت على به ثبت رسیده است.(3)
به هر حال اگر متعه به طور صحیح رسمیت مى یافت بسیارى از مسائل جوانان و سایر افراد مجرد، بلکه مسئله کثرت زن هاى عفیف و پاک دامن که امکان ازدواج دائم را ندارند حل مى شد.
مسائل متعه و کیفیت اجراى صیغه را مى توانید در رساله هاى علمیه بخوانید.

پی‌نوشت‌ها:
1 . نور (24) آیه 33: «وَلْیَسْـتَعْفِفِ الَّذِینَ لایَـجِدُونَ نِکاحاً حَتّى یُـغْنِـیَهُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ».
2 . وسائل الشیعه ، ج 14، ص 449 :فتح بن یزید قال سألت ابالحسن علیه السلام عن المتعة فقال: «هى مباح مطلق لمن لم یغنه اللّه بالتزویج فلیستعفف بالمتعة فان استغنى عنها بالتزویج فهى مباح له اذا غالب عنها».
3 . همان: على بن یقطین قال سألت ابالحسن علیه السلام عن المتعة فقال: «ما انت و ذاک قد اغناک اللّه عنها فقلت انّما اردت أن اعلمها، فقال: هى فى کتاب على».
منبع: makarem.ir